این واحد با هدف پشتیبانی فنی از فرآیند نگهداری و تعمیرات در سازمان و در راستای افزایش قابلیت تعویض پذیری و استانداردسازی قطعات و تجهیزات تشکیل گردیده است. تدوین شناسنامه فنی قطعات و تجهیزات و استانداردهای مربوطه از جمله فعالیت های اصلی این واحد می باشد.
- تدوین اطلاعات فنی قطعات و تجهیزات بر اساس نيازها و شرايط ارائه شده بر اساس استانداردهاي بين المللی
- استانداردسازي قطعات پرمصرف به منظور يكپارچه سازي قطعات در محدوده استانداردهاي مربوطه
برنامه استانداردسازی (Standardization) شامل مواد، تجهیزات، قطعات، مکانیزم ها، سیستم ها و فرآیندها است. همانطور که در برگیرنده مباحث مهندسی، رویه های ضروری طراحی، تدارکات، تولید و بازرسی عملیاتی، نگه داری و آماده سازی و تحویل اقلام است. استانداردسازی باید برای تمامی آیتم های موجود در زنجیره تأمین اعمال شود. با اجرای استانداردسازی، تعداد اقلام متفاوت کاهش می یابد.
فاکتور اصلی در کاهش هزینه کلی و دراز مدت این است که طراحی به گونه ای انجام شود که از هر دو جنبه فیزیکی و عملیاتی، تعویض قطعات محصولات مختلف با یکدیگر امکانپذیر باشد. ملاحظات مرتبط با استانداردسازی در فرآیند توسعه یک سیستم جدید، امکان تعویض و جایگزینی قطعات و زیر مجموعه ها را در تمام شرایط فراهم می کند و این نتیجه نهایی استانداردسازی است. در مراحل اولیه طراحی و تعیین چیدمان یک محصول، استانداردسازی باید به عنوان یک هدف اصلی مد نظر قرار گیرد.
وقتی حداکثر استانداردسازی در طراحی یک محصول اعمال گردد، صرفه جویی قابل ملاحظه ای در هزینه ها و تأمین اقلام مورد نیاز صورت گرفته و توان تعمیر و نگهداری و قابلیت اطمینان نیز افزایش می یابد.
استانداردسازی به معنای پایه گذاری عادات مهندسی خاصی است که به بالاترین حد یکنواختی (Uniformity) عملی در طراحی محصول منجر می شود. منظور از استانداردسازی، مشخص کردن همه تلاشهایی است که به انتخاب، طراحی یا تولید قطعات، مجموعه های مونتاژی، محصول یا ابزارهای مرتبط، یا دستورالعملهای سرویس منجر می شود به گونه ای که قطعات و اجزای محصولات، مشابه بوده و یا از نظر فیزیکی و کاربردی قابل تعویض با همدیگر باشند. این درحالیست که استفاده از قطعات غیر استاندارد یا جدیداً طراحی شده به کاهش قابلیت اطمینان و بنابراین افزایش نیاز به تعمیر و نگهداری منتهی می شود . استانداردسازی فاکتور کلیدی در یکپارچه سازی (Unitization) است و بدون آن، تأمین قطعات جهت تعمیر و نگهداری و جایگزین سازی به کاری همیشگی تبدیل خواهد شد. استانداردسازی کامل، به سطح بهینه ای از قابلیت تعویض قطعات با یکدیگر منجر می شود. در زمانی که دسترسی بخش تعمیر و نگهداری به تأمین کننده مرکزی قطع شود، آنگاه استانداردسازی به ضرورتی حیاتی تبدیل خواهد شد.
در جاییکه استانداردسازی برای بهبود قابلیت تعمیر و نگهداری امری مطلوب شناخته می شود، باید به این نکته مهم نیز توجه داشت که این روند نباید با پیشرفت های فنی تداخل داشته و مانع بروز آنها شود. موضوع دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد این است که استانداردسازی فرآیندی پیوسته و همیشگی بوده و نباید به آن به عنوان فرآیندی ایستا و مقطعی نگریست.